0
+ سبد خرید بزرگنمایی ۶,۶۶۴ ذخیره

رمان در کام تمساح

رمان در کام تمساح

کتاب رمان جالب کام تمساح داستانی کوتاه با درون مایه ای تهاجمی علیه وهمناک ترین خواسته ی بشر مدرن یعنی حد اعلای پول دوستی (و در برخی مواقع پول پرستی)می باشد. بشر امروزی با صرف نظر از تمام ویژگی ها و تفاوت های رنگی و نژادی و مذهبی و علمی و صنعتی، پای لنگی به نام ثروت و شهرت و شهوت را در ماکزیمم مقدار تاریخی با خود به یدک می کشد. داستایوفسکی نیز مشاهده ی گسترش بی حد و مرز این امر مذموم، دست به کار شده و داستان در کام تمساح را با هوشمندی تمام نوشته است. یک انسان که مقام خلافت الهی در روی زمین را دارد و به قول حافظ خودمان بارامانت را بردوش می کشد، توسط یک تمساح که برای نمایش و کسب درآمد در یک پاساژ نگه داری می شود، بلعیده شده است. اما دراوج ناباوری صاحب تمساح از پاره کردن شکم این حیوان و در آوردن مرد بیچاره خودداری می نماید و تمساح را محل کسب و کار خود می نامد. او حتی ادعا می کند که اگرشکم حیوانش براثر فشار بترکد، خسارت هنگفتی از خانواده ی مرد بلعیده شده خواهد گرفت. جالب تر اینکه دولت، دوستان، همسر و حتی خود مرد بلعیده شده نیز از این وضع خیلی ناراضی نیستند و کار چندانی برای نجات جان انسان در بند نمی کنند. فرد بلعیده شده در کام تمساح همچنان نفس می کشد و صد البته فاصله ی نسبتا زیادی با مرگ ندارد. لیکن سودای شهرت و کسب درآمد به خاط وضعیت نادر پیش آمده آنچنان او را گیج و اسیرخود کرده که به جای دادوفریاد و استیفای آزادی، رویاهای مذکور را در سر می پروارند و از دوروبری هایش می خواهد که با رسانه ها در تماس باشند و تا آن جا که می توانند از این پدیده پول درآورند. از طرف دیگر گویا دولت هیچ پیش بینی برای مدیریت این بحران نادر(بحران پول و شهرت و شهوت دراصل) ندارد و هیچ کاری از دستش برنمی آید و حتی حوصله تفکر در این باب را ندارد. نیزهمسر فرد در بند هم غم در غمخانه راه نمی دهد و آسوده و تنها در مجلس رقص و شادی و بال ماسکه شرکت می کند! درجای جای این داستان کوتاه و جالب، جمله ی«اصول اقتصاد مهم تر است» بارها و بارها از زبان شخصیت های مختلف تکرار می شود. یعنی بشر به جایی رسیده از نعمت آزادی خود به خاطر اقتصاد چشم می پوشد و آیا گناهی نابخشودنی تر از این ممکن است؟ نکته ی دیگر پنهان در این داستان، وارداتی بودن تمساح و نژاد آلمانی صاحب آن است. آلمان به عنوان صنعتی ترین کشور جهان و در اصل مرکز علم و تکنیک اروپا، دراین نوشته مورد نکوهش قرار می گیرد. البته می توان انگشت نقد و مذمت داستایوفسکی را به سمت خود صنعت و تکنینک به عنوان مهیج بحران ثروت و شهرت و شهوت، نشانه گرفت. البته دراین خصوص بنده به شخصه نقد هایی به نگاه داستایوفسکی وارد می نمایم که آن ها را نیز به طور مختصر بیان می کنم. نخست این که داستایوفسکی با اختصاص نژاد تمساح و مالکش به “اروپای غربی و روشنفکر” در حقیقت چشم بر تفاوت پیشرفت و علم و تکنیک و روحیه زیاده خواهی و افزون طلبی و رذایل اخلاقی انسان بسته و تمایزی بین آن ها نمی بیند. در حالیکه عقل و شرع به عنوان راهنمایان انسان در این جهان، تفاوت زیادی میان این دو قایل بوده و هرگز پیشرفت را با توحش آن که از ماحصل علم سوءاستفاده می نماید، در یک جایگاه نمی بیند.یقینا انسان اگرپابه پای جلوروی در صنعت درست تربیت شود هرگز پیشرفت خود را ابزار آزارخود و دیگران قرارنمی دهد. و دوم این که انسان چه پیشرفته چه عقب مانده اگر عنان نفس و امیال خود را خود کنترل ننماید، به هر غلطی تن می دهد.آن چنان که در جوامع عقب مانده با این که از آن چه به ظاهر ابزارگناه نامیده می شود، خیلی خبری نیست ولی عدد و رقم بالای آمارتوحش و خلاف و فساد در جای خو باقی است. در پایان نباید از ذکاوت بالای داستایوفسکی در حمله به انحطاط بشریت در عدم پایبندی به فطرت و اخلاق خود چشم پوشید و چون طبع پاک این نویسنده ی روان پریش به زعم برخی ها! شوق بی فرجام ثروت و شهرت و شهوت را بلای خانمان سوز بشریت درقرن بیست و یکم نامید.


مشخصات فایل
نویسنده فئودور داستایوفسکی
مترجم محمد رفیعی مهرآبادی
صفحات ۴۲۶
حجم (MB) ۶.۱۱
نوع فایل pdf
قیمت ۴,۰۰۰ تومان

نظرات کاربران
افزودن نظر
محصولات مرتبط